گزارش «صما» به مناسبت روز معماری
با معماران جوان مهربانتر باشیم
صما، ویژه «روز معمار»- اگر بخواهیم به بیان ساده رشته معماری را تعریف کنیم باید بگویم رشته معماری رشتهای اصیل و هنری آمیخته با قریحه، خلاقیت و دانش است.
به گزارش «صما» امروزه با توجه به تحولات خاص نظام دانشجویی، رشته معماری، از جمله رشته هایی است که مورد قبول جامعه واقع شده و ضریب جامعه پذیری بالایی نسبت به سایر رشته های تحصیلی دارد.
البته قدمت طولانی و درخشان ایران در هنر معماری، در افزایش تقاضای تحصیل در این رشته قابل کتمان نیست چرا که ایران با قدمت چندهزار ساله خود در این هنر به عنوان یکی از شاهراه های اصلی در اتصال زنجیره تمدن بشری در جهان به شمار می رود.
معماری مهارتی ذاتی است
به اعتقاد کارشناسان، معماری مهارتی ذاتی است و کسی که از بدو کودکی استعداد و خلاقیت این حرفه را داشته باشد می تواند در این حرفه موفق شود. اما این درحالی است که با توجه به تقاضایی که برای تحصیل در این رشته وجود دارد به اعتقاد کارشناسان سیستم آموزش عالی در گزینش این رشته به اصلی ترین فاکتور یک معمار که هنر و خلاقیت یک فرد است بی توجه بوده و گزینش و استعدادسنجی در لحظه ورود متقاضیان به این رشته صورت نمی گیرد و چالش هایی را برای دانشجویان در لحظه لحظه تحصیل ایجاد می کند.
حال با توجه به اینکه در تقویم کشورمان ۳ اردیبهشت ماه به مناسبت گرامیداشت شیخ بهایی، روز معمار نامگذاری شده است، «صما» این فرصت را غنیمت دانست تا با دانشجویان رشته معماری برای آگاهی از چالش های متفاوتی که در طول تحصیل و پس از فارغ التحصیلی در بازار کار با آنها مواجه اند، به صحبت بنشیند.
رضا؛ اهمیت آگاهی قبل از انتخاب رشته
رضا شش سال است که در رشته معماری فارغالتحصیل شده است. او لیسانس معماری را از دانشگاه هنر تهران دریافت کرده است. زمانی که از او میپرسم به خاطر علاقه خود به رشته معماری وارد این رشته شده یا مسائل دیگر، توضیح میدهد که در یک برهه زمانی انتخاب رشته تحصیلی صرفا به دلیل علاقه نبود؛ بلکه دانشجو برای انتخاب، تنها به اسم و رسم آن رشته توجه میکرد.
او میگوید: زمان تحصیلش نام رشتههایی چون کامپیوتر، عمران، معماری و الکترونیک بر سر زبانها بود و با ذهنیتی که از شنیدههای خود از رشته معماری داشته به تحصیل در این رشته پرداخته، اما بعد از ورود به بازار کار متوجه این موضوع شده که اصلا برای این رشته مناسب نبوده است.
به اعتقاد این فرد مهارت و شم هنری در رشته معماری حرف اول را میزند و دانشجو تنها با یادگیری مباحث تئوریک این رشته و کسب رتبه بالا، نمیتواند توقع داشته باشد که در جامعه، معماری توانمند باشد.
رضا میگوید که در بین هم ورودیهایش بالاترین رتبه را داشته و در زمان تحصیل در رشته معماری بهترین نمرهها را دریافت کرده است.
او از اولین تجربه خود در بازار کار این رشته به تلخی یاد میکند و میگوید: زمانی که هدایت یک پروژه کوچک به من سپرده شد، تازه متوجه شدم که بیشتر از ۷۰ درصد از مباحث تئوریکی که در دانشگاه یاد گرفتم برای طراحی بلااستفاده است و تنها مهارت و هنر است که میتواند به من کمک کند که متاسفانه خلاقیت و هنری در این زمینه نداشتم.
او ادامه میدهد: معماری رشتهای ترکیبی از هنر و مهندسی است، ترکیب این دو مقوله است که یک معمار توانمند را به جامعه تحویل میدهد.
او معتقد است هنر، جزئی از ذات معماری است. یک مهندس عمران میتواند با کسب تجربه در میدان عمل به یک مهندس عمران توانمند تبدیل شود، اما معمار هیچگاه بدون استعداد و هنر نمیتواند پا به میدان کار بگذارد.
او در حال حاضر به تدریس و مطالعه در این رشته در دانشگاه میپردازد و به عنوان فردی که بدون آگاهی وارد این رشته شده است بزرگترین معضل معماری امروز را از زمان ورود و انتخاب دانشجویان به این رشته میداند و میگوید: در واقع بزرگترین مشکل دنیای معماری از لحظه انتخاب رشته است؛ چرا که هفتاد درصد از فارغالتحصیلان بعد از تحصیل متوجه میشوند که اصلا برای این رشته مناسب نبودهاند. متاسفانه نظام آموزشی کشور استعدادسنجی مناسبی از متقاضیان رشته معماری نمیکند.
سعید؛ بازار کار و بی اعتمادی به جوانان
اما در این بین، وقتی با فردی که ۳ سال است درسش تمام شده در خصوص رشته معماری و چالشهایی که میتواند برای یک فارغالتحصیل در این رشته بعد از ورود به بازار کار ایجاد شود صحبت کردیم، چالش اصلی یک معمار جوان تازه کار را این گونه توصیف کرد که اعتماد به نفس کاذبی که در نظام آموزشی کشور و جو دانشگاه به معماران تازهکار داده میشود آنها را با شکست روبهرو میکند.
سعید حرفش را با این جمله که «معماران بعد از خدا، خالق هستند» شروع میکند و میگوید: این جمله معروفی است که اکثر مدرسان رشته معماری به دانشجویان در زمان تحصیل القا میکنند و اعتقاد به نفس کاذبی را در دل جوانان میکارند.
او با اظهار تاسف میگوید: شنیدن این جمله برای هر معمار جوانی اعتماد به نفس فوقالعادهای را ایجاد میکند که متاسفانه بعد از ورود به دنیای عمل، متوجه اغراقآمیزبودن این جمله میشود؛ چرا که بازار کار به افراد جوان و نوپا اعتمادی ندارد.
سعید که مدعی است هم مهارت و هم دانش این رشته را دارد اما با این وجود، باز از بازار کار این حرفه گلهمند است.
او میگوید: شرایط جامعه به گونهای است که هیچ گاه صاحبکار، حاضر نیست پروژه معماری خود را به دست معماران تازهکار بدهد و این اصلیترین معضل برای معمارانی است که هم دانش و هم مهارت لازم را دارند.
سعید با لحن تاسفباری میگوید: بازار معماری کشور قبضه شده است و این حرفه تنها به دست سه یا چهار معمار اسم و رسمدار میچرخد.
او شرایط کار معماران را با مهندسان عمران میسنجد و میگوید: احوال مهندسان عمران، تاسیسات و برق در بازار کار از معماران بهتر است. برای استفاده از مهندسان عمران، برق و تاسیسات هیچ گاه به شهرت و چهره شناخته شده او توجهی نمیشود ولی اجرای پروژه معماری آن قدر برای صاحب پروژه مهم است که هیچ گاه این ریسک را نمیپذیرد که این بخش از کار را به یک معمار جوان بسپارد.
او چالشهای معماری را یک پله عقبتر از ورود آنها به میدان کار میبیند و میگوید: هیچ تفاوتی بین سطح کلاسهای رشته معماری و سایر رشتههای ساختمانی در دانشگاهها نیست. متاسفانه روش آموزش در دانشگاهها بیشتر به صورت تئوریک است. در کشورهای پیشرفته دنیا به منظور یادگیری بیشتر دانشجویان معماری، نشستهای علمی و کلاسهای آموزشی با حضور معماران شناخته شده برپا میشود که در ایران خبری از این دورههای آزاد نیست.
او ادامه میدهد: متاسفانه حتی دورههای کارآموزی معماری که یک دانشجو باید در شرکتهای معماری بگذراند نیز به صورت صوری و صرفا با یک امضا و مهر گذرانده میشود.
با تمام این تفاصیل به نظر می رسد دغدغه و چالش های امروز معماران جوان در بازار کار محدود اما بسیار پیچیده است و سرمنشاء تمام آنها از ضعف ها و بی توجهی هایی است که به جنبه های زیباییشناسانه و هنری معمار می شود.
به اذعان کارشناسان بهتر است دستگاه های آموزش عالی کشور برای رفع این معضل مسیر ورود به این حرفه را محدود و با دقت کارشناسانه ای گزینش را انجام دهند و از طرفی با فرهنگ سازی صحیح ظرفیت پذیرش افراد کاربلد ولی جوان در جامعه را تقویت و نگاه محدود جامعه به معماران نوپا را تغییر دهند.